متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

دیالوگ های به یاد ماندنی


(بهروز وثوقی- سوته دلان): خوش به حالتون که میرین روضه
جاتون وسطه بهشته
ما که دنیامون شده آخرت یزید... مارو کی ببره روضه ؟
اصن منو چه به روضه... گریه کن ندارم وگرنه خودم مصیبتم... دلم کربلاس


عضویت در گروه اینترنتی منصور قیامت


فیلم "مرهم"

  

 

 

اشاره:

داستان دختری که اجتماع مردابی برایش می سازد که تا غرق شدن پیش می رود...

درباره:

فیلم مرهم به کارگردانی علیرضا داودنژاد اثری قابل تحسین، با جسارت و سرشار از دغدغه های انسانی متفکر و بدون نگاه اغراق آمیز و یک جانبه به مسائل اجتماعی است.

داودنژاد توانسته فیلمی بسازد که در این چندساله هیچکس در این جایگاه ، نه جرات پرداخت به آن را داشته و نه شاید برای سینماگران این روزهای ما اهمیتی نداشته.

داستان دختری که برای رهایی و تخلیه روح سرگردان جوانیش، که با رفتار و کارهای نسنجیده خانواده همراه می شود، به سراب هایی سوق داده می شود که این روزها بسیاری از جوانان ما را در خود بلعیده است.

دنیایی که داودنژاد برای دختر قصه اش می سازد بسیار واقعی و آیینه روبروی اجتماع امروزی ماست. خارج از هرگونه سیاه نمایی و سر خود را زیر برف کردن.

صراحت در به تصویر کشیدن انسانهایی که فقط از نظر ظاهری به انسان شبیه اند و در پس نقاب های امروزی شان و مدرنیته گری اسمی، سم های مهلکی هستند که نه به خود و نه به انسانهای دیگر و نه به جامعه رحمی دارند.

مرهم به خوبی توانسته فارغ از روایت بجا و سرشار از تفکر شخصیت دختر داستانش، آدم های دیگر قصه اش را هم به خوبی و سنجیده به تصویر بکشد. و با تیز هوشی و تلفیق زیبای داستان و تصویر فیلم را از مستند گونه نجات دهد و قابلیت های سینمایی و درام بسازد.

نماها، حرکت دوربین، موسیقی، میزانسن و دکوپاژ بسیار عالی در کنار این قصه گیرا و رئال امروزی اثری قابل تحسین و مستقل را برای مخاطب به ارمغان می آورد که در این روزهای به شدت نفس گیر سینمایی ایران، مرهمی برای تنفس انسانهایی است که از سینما، تفکر و زیبایی کلام می خواهند.

بازی احترام السادات حبیبیان و رضا داود نژاد خوب در آمده. اما طناز طباطبائی نتوانسته از فرصت طلائی پیش رویش استفاده لازم را ببرد.

 

فیلم " داماد خجالتی"

 

 

 

 

درباره: 

 

ساخته جدید آرش معیریان  چیزی برای گفتن ندارد. داستان کلیشه ای اختلاف زن و مرد و به تصویر کشیدن آن به بدترین وجه ممکن و چندش آور. ربط اسم فیلم با داستان را هم نمفهمیدم چه بود.  

فقط به بازی روان بهنوش بختیاری می توانم در این فیلم اشاره کنم. و همچنین عواقب اجتماعی نمایش این نوع فیلمهای لوکس و بی هدف، که فکر می کنم جامعه ما را دچار رویاهای کاذب و گاهن خطرناک می کند. 

 

فیلم " آتشکار "

 

 

 

 

اشاره:  

 

مردی بخاطر زنش می خواهد عمل وازکتومی (بستن سلول های تولید مثل) انجام دهد. اما بر سر دوراهی قرار می گیرد.

 

 

درباره: 

* فیلم آتشکار دومین فیلم بلند محسن امیر یوسفی در مقام کارگردان است. کاری فانتزی و کمدی که در ورای خود پربحث و قابل تامل است.

* امیر یوسفی در این فیلم نگاهی تازه به مسائل و مشکلاتی می اندازد که هر کدامشان قابل اشاره است. اما می شد چندین مسئله را تودرتو نکرد و انرژی اصلی فیلم را نگرفت.

* نگاه فیلم به زنی که دچار هوس های بچه دوستانه مردان در جامعه سنتی می شود را دوست داشتم. و روایتش که با طنزی خوب و کار شده همراه بود.

* آخر فیلم بسیار هوشمندانه ساخته شده بود. میزانسن و نماها هم خوب درآمده بودند. با اینکه در سینمایی درجه 0 فیلم را دیدم، اما کار فیلمبردار، صدابردار و طراح صحنه و لباس هم به دلم نشست.

* بازی فرخ نژاد و روحانی فیلم هم خوب بود. البته فرخ نژاد باز هم نتوانسته جلوی لهجه آبادانی خود را در فضایی اصفهانی کاملا کنترل کند.

* تمامی موضوع ها و مسائل موجود در فیلم قابل بحث بود که باید از نگاه جامعه شناسانه، آسیب شناسی فرهنگی شوند. و همچنین مسائل جامعه سنتی ما و موازی گری آن با مسائل مدرن و حتی علمی که باید به آنها به شکل اساسی پرداخت شود.

* نگاهی دقیق و مو شکافانه به مسائل روز و روایت در قالب طنز و فانتزی، فضایی را به وجود می آورد که ارزش کار امیر یوسفی را بالا می برد. 

 

فیلم " بودا از شرم فرو ریخت "

  

 

 

اشاره:  

روایت زندگی تحت فشار کودکان افغانی به صورت مستند وار.

  

درباره: 

* فیلم حنا مخملباف از جهاتی قابل تقدیر است. اما نمی توان حالت شعار گونه و مخاطب پر آن را نادیده گرفت.

اینکه کارگردان روشنفکری دوربین خود را بردارد و فیلمنامه ای دیکته وار برای شخصیت هایش در نظر بگیرد. اما مستند وار فیلم بگیرد و همه چیز را بخواهد به واقعیت ربط دهد، نه تنها کار پوچی است، بلکه بسیار خطرناک و برعکس طرد مخاطب و افکار عمومی را در پی دارد.

* حنا نیز به مانند پدر و خواهر بزرگش سمیرا سعی کرده زندگی انسانهایی را به تصویر بکشد که در نداشتن خیلی چیزها و امکانات اولیه، استعداد و یا حتی زندگی اشان را هم از دست داده اند. کاری که حنا انجام داده به عنوان یک انسان قابل تقدیر است. اما به نام یک روشنفکر و آینده نگر بسیار بد و خطرناک.

* اینکه طرح ما این باشد که زندگی بربادرفته اشخاصی را توصیف کنیم که بوسیله مذهبیون افراطی از بین رفته خوب است. اما نباید بی احترامی به دین و طرز فکر و عقیده دیگران بنام روشنفکری کرد. کاری که حنا در این فیلم انجام می دهد چندان با سن و سالش و سوادش میزان نیست. کاش پدر عزیزشان این خطر را می دید.

* بازی بازیگر نقش دختر افغانی خوب و شیرین از آب در آمده.

* کار و انجام پروژه را بیشتر بخاطر خانه فیلم مخملباف و تاثیر و عزتی که خود محسن مخملباف در افغانستان دارد می بینم. به عنوان کارگردان چندان نظری در کار حنا ندارم تا کارهای بعدیش. 

فیلم های جشنواره ___ پایان نامه

 

شنبه  30/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/20

   

پایان نامه ساخته حامد کلاهداری، اثری به شدت ضعیف، شعارزده و بدون تفکرات و شناختن آدمهای قصه اش است. 

 

فیلم سعی کرده نشان دهد نباید اسیر بازی های سیاسی شد. اما متاسفانه خود فیلم اسیر سیاست می شود. موضوع فیلم مشخص نمی شود و حتی در بیان هم به شدت می ماند. 

 

امیدوارم انسانها یاد بگیرند خوب اطرافشان را بشناسند و یا حداقل موضوعی که راجع به آن می خواهند حرف بزنند را خوب فهمیده و درک کنند تا بتوانند واقعیات را نشان مردم دهند.

 

فیلم های جشنواره ___ گلوگاه شیطان

 

شنبه  30/11/89

سینما سعدی شیراز_ 30/18

   

اشاره:  

جنگ تحمیلی است و منطقه ای از ایران باید پس گرفته شود. 

 

اولین کار حمید بهمنی از جهاتی قابل بررسی و تامل است:

* در سینمای جنگ ایران کمتر داستان و روایتی را می توان یافت که بدور از قهرمان پروری بیخود، نداشتن نگاه یک طرفه به جنگ و نشناختن تاکتیک های جنگی اثری واقع گرا دید. اما گلوگاه شیطان به نسبت قابل قبولی توانسته این فاکتورها را رعایت کند و مخاطبش را دست کم نگیرد.

* استفاده کاربردی داستان از کوسه را بسیار می پسندم. البته در جاها و نماهایی ایراد ساختاری دارد. اما خوب و جذاب از کار درآمده.

* صحنه های جنگ پروازی و کوسه، خوب درآمده. اشکال زمانی نمایان می شود که جنگ کوچکی بین قایق ایرانی و هلی کوپتر آمریکایی شکل می گیرد. بهتر بود این اتفاق در حد همان جاسوسی آمریکاییها برای عراقی ها باقی می ماند.

* فیلم از لحاظ فنی و روایتی قابل بحث بوده و اثری است که به مخاطبش احترام می گذارد. یادمان نرود حد سینمای ایران برای ساختن این نوع فیلمها در چه حد است.

*  بازی بازیگران هم به دلیل پراکندگی شخصیت ها چندان قابل بحث نیست و فقط می توان گفت در خدمت فیلم بوده اند.

 

فیلم های جشنواره ___ ندارها

 

پنج شنبه  28/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/20

   

اشاره: 

داشتن و نداشتن. حق با کیست. خدا به چه کسی می دهد و به چه کسی نمی دهد.

ندارها اثر محمدرضا عرب، فیلمی دارای ریتم و ضرباهنگ مناسب و یکنواخت و دارای فیلمنامه ای متعادل و داستان گو است که ارتباط خوبی با بیننده برقرار می کند.

* این فیلم روایت زندگی اشخاص فقیری است که برای ماندن و کمک به دیگران می خواهند بجنگند، اما با دزدی از افراد پولدار و گناهکار.

آدمهای که ثروت و دارایی خود را از راه حرام بدست آورده اند.  

اما پس از یکی دو کار اول و کمک به نیازمندان ندارها متوجه می شوند افراد دور و برشان انتظارت بیشتر و نیازهای واجبی دارند. پس کار خود را گسترش می دهند.

* فلسفه موجود در در داستان را دوست دارم. اینکه حق با کیست و چه کسی لایق داشتن و یا نداشتن است. و اینکه خدا می تواند یا نمی تواند تشخیص دهد اینکه چه کسی کم و چه کسی بیشتر داشته باشد .

* فیلمنامه فیلم پخته و سنجیده نوشته شده و به دنبال شعارگویی یا جهت گیری و نسخه پیچی خاصی نیست. روایت داستان بسیار ساده و دارای ضرباهنگ یکنواختی است و به مخاطبش برای فکر کردن احترام می گذارد.

* کارگردان هم کارش به نسبت مناسب بوده و طبق روایت داستان، فیلم ساده و در عین حال فضایی جذاب و گیرای برای مخاطبش بوجود می آورد.

* بازی بازیگران هم بسیار خوب از آب در آمده. هانیه توسلی، پژمان بازغی و محسن طنابنده به خوبی از پس نقش اشان برآمده اند.

 

فیلم های جشنواره ___ پاریس تا پاریس

 

پنج شنبه  28/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/18

  

از این ضعیفتر هم اثری در دنیا وجود دارد؟ 

واقعن مانده ام با بعضی از این آدمها در سینمای ایران.  

 

البته انتظارش را هم داشتم. مشکل از جای نشات می گیرد که به اثر بسیار ضعیف آقای محمدحسین لطیفی بنام روز سوم جایزه می دهند. 

مطمئنن مشخص شد که چطور بوده و چطور خواهد شد. فیلمی که اسیر پیشبرد تفکرات قشری خاص شود بهتر از این هم در نمی آید. 

واقعن این نوع فیلمهای ضعیف ادای دینی به جانبازان و شهدای ماست! 

حداقل کمی به آنها احترام بگذاریم و برای منافعمان بی احترامی به این عزیزان نکنیم.

 

 

 

 

 

 

 

فیلمهای جشنواره ___ گلوگاه

 

چهار شنبه  27/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/20

 

اشاره:  

دو دوست که کارشان نصب دکل های برق است عاشق دختری می شوند و حوادثی اتفاق می افتد.

* گلوگاه کار محمد ابراهیم معیری، فیلمی بسیار ضعیف و بی هدف و ضد مخاطب است.

فیلمی که داستان در آن بی معنا است و کارگردان با استفاده از طبیعت و موسیقی دلهره آور و ایجاد پلانهای هیجانی سعی در نجات فیلم و روایت داستان می کند که از پس آن بر نمی آید.

* اینکه کارگردانی داستان را تشخیص دهد چگونه باید بسازد از هنر کارگردان است. طرح و داستانی که باید  مستند ساخته می شده را تبدیل به اثری سینمایی کردن فاکتورهایی می طلبد که معیری رعایت نمی کند.

* استفاده از المانهایی همچون موسیقی و فضا که بسیار زیاد در فیلم به آن ها پرداخت شده، بیشتر بیننده را آزار می دهد تا اینکه بتواند ارتباط و هیجان موجود داستان را با مخاطب تقسیم کند.

* بازی کامران تفتی و علی اوسیوند خوب درآمده و قابل توجه است.

* ارتباط اسم فیلم با داستان را نفهمیدم که خود جای سوال برایم باقی گذاشته.