متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

تست احساسات

 

 

این تست از کتاب” کوکولوژی” اثر «تاداهیاکو ناگاوو» و « ایسامو سایتو» که بازی‌های جذاب و سرگرم‌کننده خودشناسی و روان‌شناسی را دربردارد، انتخاب شده این کتاب توسط چکاد سرامی و شاهین دهقان ترجمه شده است.


کوکولوژی (kokology) ترکیب دو واژه کوکورو (kokoro) به معنای ذهن، روح و احساسات در زبان ژاپنی و لوژی (logia) به معنای شناختن و مطالعه به زبان یونانی است.
مطالب و مباحث این کتاب برای هر فردی در سنین مختلف جذاب خواهد بود و به همین دلیل یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در دو کشور آمریکا و ژاپن بوده است.  

 

 

 

 

 

 

 

 

ادامه مطلب ...

۱۶ واقعیت غیر معمول در مورد بدن انسان

 

 

  

 

شما چقدر در مورد بدن خود می دانید ؟ در این مطلب با 16 واقعیت غیرمعمول در مورد بدنتان روبرو خواهید شد . مواردی که  کمتر به آنها اشاره شده است . 

 

ادامه مطلب ...

فیلمهای جشنواره ___ گلوگاه

 

چهار شنبه  27/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/20

 

اشاره:  

دو دوست که کارشان نصب دکل های برق است عاشق دختری می شوند و حوادثی اتفاق می افتد.

* گلوگاه کار محمد ابراهیم معیری، فیلمی بسیار ضعیف و بی هدف و ضد مخاطب است.

فیلمی که داستان در آن بی معنا است و کارگردان با استفاده از طبیعت و موسیقی دلهره آور و ایجاد پلانهای هیجانی سعی در نجات فیلم و روایت داستان می کند که از پس آن بر نمی آید.

* اینکه کارگردانی داستان را تشخیص دهد چگونه باید بسازد از هنر کارگردان است. طرح و داستانی که باید  مستند ساخته می شده را تبدیل به اثری سینمایی کردن فاکتورهایی می طلبد که معیری رعایت نمی کند.

* استفاده از المانهایی همچون موسیقی و فضا که بسیار زیاد در فیلم به آن ها پرداخت شده، بیشتر بیننده را آزار می دهد تا اینکه بتواند ارتباط و هیجان موجود داستان را با مخاطب تقسیم کند.

* بازی کامران تفتی و علی اوسیوند خوب درآمده و قابل توجه است.

* ارتباط اسم فیلم با داستان را نفهمیدم که خود جای سوال برایم باقی گذاشته.

 

    

فیلمهای جشنواره ___ جرم

 

چهار شنبه  27/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/18

 

اشاره:    

 

رضا از زندان آزاد می شود. به دنبال شخصی است برای کشتن. اما می فهمد کارش ناحق است. پس مقتول عوض می شود...

* جرم اثر جدید مسعود کیمیایی، اثری قابل تحسین و بی ریا است.

* ارتباط خوبی با فیلم برقرار کردم. حس کردم فیلم از 50 سال پیش نیومده. مال الان بود. الان الان.

سینما رو داشتم حس می کردم. نماها، شخصیت ها، دیالوگ ها، موسیقی، داستان، همه همه رو حس کردم با جرم.

* بهترین تصویرها در این چند سال اخیر رو در این فیلم دیدم. موسیقی متن یک ارتباط  خوب سمعی با مخاطب برقرار می کرد.

*  قهرمان پروری در سینمای کیمایی جایگاه خاصی داره. شخصیت رضا در جرم، شخصیتی از جنس انسانهاست. از جنس مردم. با نگاه انساهای خاصی که با دیدهای پاکی که شاید کمتر کسی و بهتر بگم هیچ کس در این سینما جرات پرداختن به آنها را ندارد. و فقط کیمیایی است که هنوز از آنها می گوید.

* اشکال کار در کش دادن بعضی سکانسها است که کمی مخاطب را ازارتباط با فیلم دور می کند. فکر می کنم تدوینی دوباره به جان گرفتن آن سکانسها هم کمک می کند.

* در چند صحنه شاید احساس کنید کارگردان و عوامل در فیلم سوتی می دهند و صحنه های 50 سال پیش رو نمی بینید. مثلا دیدن پیکان بار و پراید و بعضی فضاها مانند مغازه اجناس لوکس و لباس فروشی و لباسهای که زنهای موجود در آن سکانسها پوشیده اند.

اینها سوتی نیست. اینها کلید هستند. کلید امروزی بودن فیلم کیمیایی. کیمیایی مخطبش را گول نمی زند. صاف صاف است. فیلم را برای امروز ساخته. برای جان گرفتن "رضاهای" امروز.

* بازیها حساب شده و همه شخصیت های خوب روایت می شوند. همه جای خودشان هستند  و خوب کار خود را انجام می دهند.

 

فیلمهای جشنواره ___ ارتباط خانوادگی

 

 

سه شنبه  26/11/89

سینما سعدی شیراز_ 30/18

 

اشاره:    

 

پدر و مادر سالخورده ای برای دیدار فرزندانشان عازم سفر می شوند و با بی مهری فرزندان مواجه می شوند.

* فیلم ارتباط خانوادگی ساخته نادر مقدس اثری مرتبط با خانواده های سنتی و ایرانی و همچنین در بردارنده مفاهیمی است که انسان امروز چندان مقید به رعایت کردن آنها نیست.

فیلم به لحاظ روایت قصه، فیلمی ساده و بی ریا و بدور از ذهن زدگی روشنفکرانه است. فضای بوجود آمده برای مخاطب لحضاتی را  ایجاد می کند که به تامل درباره ی روابط خود با نزدیکان و حتی با خودشان  بیافتند.

جدا از اینکه این فیلم از لحاظ فنی و ساختاری و سینمای حرفی برای گفتن نداشت و به آن هم اشاره نمی خواهم کنم، نکته ای که این فیلم را با فیلمهای دیگر این روزگار ما متمایز می کند روایت سنت هایی هست که برای هر خانواده ای ملاک بوده. اما با زندگی ماشینی و توسعه یافتن ذهن اشخاص، این سنت ها جای خود را به غیر معمولی ترین تفکرات و انگیزه هایی می دهد که چه بسا باعث نابودی و پوچی انسان امروز گردد.

در کل به لحظ پیام انسان منشانه ای که در فیلم است و اینکه تفکرات بی بند و بار و صرفا پول درآوردن به هر قیمتی را در بعضی از فیلم های  سخیف و بی معنای این سالهای سینمای ایران می بینم، به این فیلم احترام انسانی می گذارم.

سعی شده در حد ممکن شخصیت ها باز شوند و تا حدودی فیلم نامه و حتی کارگردان موفق بوده اند. 

بازی ها هم با تلاش خوب بازیگران همراه است. بازی علی نصیریان و بهروز بقایی و هر دو فرزند بهروز بقایی که اسم شان خاطرم نیست بازی های خوبی در آمده اند. 

البته با دیدن این فیلم یاد فیلم های "قصه توکیو"، "گاهی خوشی گاهی غم" و "حال همه خوب است (رابرت دنیرو)" می افتید، که چندان ناراحت نشوید. چون فیلم ساده و بی ریا است و نمی خواهد مقام خود را در جای غیر خود قرار دهد.

 

 

تصاویری از دوران بی بازگشت کودکی !

 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

 

 

مونیکا یک عکاس زن اهل لهستان است که با نگاهی هنرمندانه دوران پرهیاهو و تکرار نشدنی کودکان را در مجموعه ای زیبا که بخشی از آن را در این مطلب خواهید دید ثبت کرده است. او معتقد است هر یک از ما از سنین کودکی، خاطراتی را بیاد می آوریم که بعضی مواقع حتی مشتاق به بازگشت به زمان خیال و اوج گرفتن در فضای آن روزهای شیرین کودکی هستیم. زمانی که شاید امروز جژئی از رویاهای دیروزمان بود ولی افسوس که بازگشت به آن میسر نیست ! 

 

ادامه مطلب ...

فیلمهای جشنواره ___ آسمان هشتم

 

 

دوشنبه  25/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/20

 

اشاره:   

 

خانواده ای برای معالجه فرزندشان از کشور آذربایجان به مشهد مسافرت می کنند.

* آسمام هشتم اثر حسن نجفی، یکی از ضعیف ترین فیلم هایی بود که در جشنواره دیدم. 

چه به لحاظ داستانی، چه به لحاظ فنی، چه به لحاظ سینمایی هیچ نقطه مثبتی در این فیلم ندیدم. 

حتی طرح داستان هم خطرناک است و بجای این که تصویری مثبت برای بیننده پدیدار شود، برعکس باعث دلزدگی مخاطب از ایده و قصه می شود.

 

فیلمهای جشنواره ___ آسمان محبوب

 

 

دوشنبه  25/11/89

سینما ایران شیراز_ 30/18

 

اشاره:  

 

دکتری می فهمد مرض لاعلاجی گرفته و دست به خودکشی می زند...

آسمان محبوب ساخته داریوش مهرجویی تعجب برانگیز ترین فیلمی بود که درجشنواره امسال دیدم.

فیلمسازی که با ورودش به سینمای ایران، روند سینما را تغییر می دهد و سینمای موج نو را در ایران پدید می آورد هدفش از ساخت این فیلم چه می تواند باشد.

به این موضوع نمی پردازم و فقط به بیان چند نکته از فیلم اشاره می کنم.

* مشکل فیلمنامه در این اثر کاملا مشهود است. مشخص نمی شود هدف بیان چیست. دیالوگ های ضعیف و دنیایی سوال که چندان توجیح پذیر هم نیستند.

* فضای فیلم به قصه نمی خورد. تاریک و پوچ. برعکس بجای اینکه رستگارمان کند، دلگیر کننده می شویم.

*  وقتی طرحی در داستان نباشد و دیالوگی هم ارائه نشود، بازیگر هم مشخص نمی شود چه می خواهد در فیلم انجام دهد. مشکلی که تمام بازیگران در فیلم با آن مواجه اند. ضعف بازیگری چنان مشهود است که بازیگران را به مانند کابوسی هولناک در فیلم فرض می کنید.

* شخصیتها سربسته و قهر با مخاطب. انگار هر کس برای خودش هست. حتی الاغ داستان هم برای خودش می رود و می آید.

* اشکالات فنی هم که بسیار. فقط شوکه هستم و نمی دانم چه بنویسم.

اما مهرجویی تغییر دهنده بوده در این سینما. حال چه شده که تغییر کرده برایم دنیایی از سوالات دارد.

 

چه کشکی،چه پشمی

 

 

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،
خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم
غلط زیادی که جریمه ندارد.