کارگردان: مجتبی راعی
بازیگران: هانیه توسلی، احمد مهرانفر، صغری عبیسی، سلیمه رنگزن و زهره حمیدی.
......................................................
دیگر عوامل
فیلمنامه: مجتبی راعی تهیه کننده: منوچهر محمدی مدیر فیلمبرداری: شاپور پورامین صدابردار: مهران ملکوتی مدیر تولید: پیمان جعفری مدیر پشتیبانی تولید عراق: اکبر شیرازی جلوههای ویژه: جواد شریفی راد طراح صحنه: حسن روحپروری
......................................................
خلاصه داستان
داستان این فیلم از خرمشهر و در دوران جنگ ایران و عراق آغاز میشود و زندگی یک خانواده را به تصویر میکشد که جنگ باعث جدایی آنها می شود و بعد از وقایع دیگری از جمله سقوط صدام و جنگ آمریکا و عراق آنها همدیگر را پیدا میکنند.
......................................................
یادداشت
- "عصر روز دهم" پس از فیلم های انسان و اسلحه (1367)، تابستان 58 (1368)، تونل (1371)، جای امن (1372)، غزال (1374)، تولد یک پروانه (1376)، جنگجوی پیروز (1377)، و سال سخت در خمین (1380) و سفر به هیدالو (1384) دهمین ساخته مجتبی راعی در مقام کارگردان است.- ابتدا قرار بود "عصر روز دهم" را رسول ملاقلی پور کارگردانی کند که عمرش به این دنیا نبود.
......................................................
سال ساخت: 1388
سال اکران: 1389 - (28 آذر)
درباره فیلم
| بهروز نشان|
«عصر روز دهم» فیلمی متفاوت است که تا به حال نمونه آن را از ژانر دفاعمقدس ندیدهایم. پررنگترین اثر مجتبی راعی در مقام کارگردان که با طرحی از منوچهر محمدی ساخته شده است؛ فیلمی که دفاع مقدس را با ماجرای عاشورا پیوند میزند. فیلمی که لحظات درخشان و تاثیرگذار زیادی دارد؛ بهواسطه به تصویر کشیدن نجف، کربلا و بینالحرمین. مکانهای مقدسی که شیعیان تمام دنیا به آن علاقه بسیاری دارند. اماکن مقدسی که تا پیش از این هیچ فیلم سینمایی اجازه آن را نداشته که دوربین خود را به اینجا ببرد. اما حالا منوچهر محمدی، توانسته با هماهنگیهای خود این امکان را فراهم کند.
داستان فیلم درباره دکتر مریم شیرازی است که با گروهی از پزشکان هلالاحمر برای کمک به مردم عراق عازم این کشور میشود و تصمیم به جستوجو برای یافتن خواهر گمشدهاش میگیرد. این داستانی است که پیش از این نیز احمدرضا درویش در فیلم «کیمیا» آن را به تصویر کشید. البته با این تفاوت که فیلم درویش تنها در ایران میگذشت و راعی سرنخ داستان را در عراق قرار داده تا بتواند روایت درستی از حال و روز این برهه از زمان عراق را به تصویر بکشد.
نکته حایز اهمیتی که به نظر میرسد با علم کارگردان به آن در این فیلم خیلی به چشم نمیآید. موضوع مهمی که در این فیلم به آن اشاره میشود و کارگردان خیلی زود از آن عبور میکند، آن است که مردم عراق به سربازان خود در جنگ با ایران لقب شهید میدادند در حالی که شخصیت فیلم که نقش آن را هانیه توسلی بازی میکند بر این نظر است که باتوجه به این موضوع که صدام حسین، رهبر سربازان عراقی از سوی دادگاه محکوم شده است پس سربازان او نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
به نظر میرسد بیان این موضوع ذهن بسیاری از مخاطبان را درگیر میکند. (باتوجه به این موضوع که ما 8 سال درگیر جنگ تحمیل شده، بودهایم پس چرا مردم عراق کشتههای خود را شهید مینامند؟) این سوالی است که موجب میشود بسیاری از ما که ممکن است با گذشت سالها از رشادتهای مردان ایرانی آنها را فراموش کرده باشیم برای حتی چند ساعت هم که شده به آن فضا برگردیم و یاد آن دلیرمردان را در ذهن خود زنده کنیم.
اما از نقطهضعفهای عمده این فیلم عدم شناخت زندگی اعراب و لهجه و گویش آنهاست. باوجود بازی زیبای هانیه توسلی و سلیمه رنگزن که پیش از این نیز ایفای نقشش را در «عروس آتش» سینایی دیدهایم دیگر بازیگرانی که از گویش و زبان عربی استفاده میکنند به خوبی نتوانستهاند از پس آن برآیند. هرچند ممکن است به واسطه اینکه بسیاری از بازیگران این فیلم خود عرب باشند اما گویش و لهجه آنها در فارسی سخن گفتنشان کمی غلو شده است.
حتی در جایی از فیلم که قهوهخانه یا کافه میانراهی را نیز میبینیم، قلیانهایی استفاده شده که به هیچ وجه در عراق پیدا نمیشود و تنها مختص به کشورمان (ایران) است. شاید اگر رسول ملاقلیپور این فیلم را میساخت دچار چنین اشتباهی نمیشد چراکه او شناخت بیشتری از فضاهای زندگی مردم جنوب کشورمان داشت. البته ذکر این نکته نیز ضروری به نظر میرسد که شاید حتی راعی با شناخت این ایراد به این دلیل سعی بر رفع آن نداشته تا نکند فضا برای مخاطبان ایرانی غیرقابل باور شود. اساسا راعی با روایت داستان خود به گونهیی تلاش میکند داستانش ملودرامی سنگین نشود. این موضوعی است که قطعا مخاطبان خوزستانی فیلم به آن خرده خواهند گرفت و راعی از همین حالا باید به دنبال جوابی برای این دسته از علاقهمندان خود باشد.
با تمام این حرفها نمیتوان از خصوصیات مثبت این فیلم براحتی عبور کرد؛ صحنههایی که دوربین شاپور پورامین، فیلمبردار این اثر از کربلا، نجف و بینالحرمین ثبت کرد، (در حالی که حتی نمیتوان از دوربین تلفنهای همراه برای ثبت آن استفاده کرد) قابل تحسین است. همان دقایقی که دوربین فیلم، ما را به آن مکان مقدس میبرد حکم فیلم مستندی را دارد که به تمام ضعفهای خواسته یا خواسته این فیلم میارزد.
بازی و ایفای نقش احمد مهرانفر که پیش از این بیشتر کارهای تئاتری از او دیده بودیم نیز قابلتحسین است؛ مردی که در فیلم، در کنار شخصیتی بود که هانیه توسلی آن را به تصویر میکشید. اما هانیه توسلی که پیش از این هم یکبار در نقش دختری عرب زبان ایفای نقش کرده بود حالا با این فیلم خود را در سطح بازیگران صاحب فن بالا آورده است. لحظات عزاداری او در نقش دختر عربی که بر سر جنازه پدر حاضر میشود، از نقاط قوت وی و ساخته راعی است که کمتر در فیلمهای ایرانی شاهد آن بودهایم.سفر گروه بزرگ فیلمبرداری و عوامل فیلم آن هم در شرایط سخت و ناامن عراق تنها از عهده منوچهر محمدی بر میآمده؛ تا بتواند چنین کاری را بپذیرد و به خوبی آن را به سرانجام برساند.
حال باید منتظر ماند تا این فیلم با مضمون و موضوع خاص خود اکران شود تا دید مخاطبان چگونه میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. ساختهیی که به نظر میرسد مردمان ایرانیتبار با علاقه خاص خود به اماکن مذهبی مسلمانان که در این فیلم به تصویر آمده ارتباط خوبی برقرار کنند؛ مخاطبان میروند تا مرقد مطهر امام علی(ع) و امام حسین(ع) را روی پرده سینما به تماشا بنشینند. هرچند که با پایانبندی بهتری از فیلم میشد مخاطبان بیشتری را برای این ساخته پیدا کرد؛ پایانی که به گفته محمدی، تهیهکننده فیلم با مشورت فیلمسازان مطرح کشور تغییر کرد.
منبع: www.mellatonline.ir