متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

روی پرده سینمای جهان ( Winter's boneـ استخوان زمستان )+عکس

 

 

Winter\'s Bone (2010) - Movie Poster 

 

 

 

عوامل فیلم: 

 

کارگردان : Debra Granik

نویسنده : Debra Granik، ، Daniel Woodrell

بازیگران: Jennifer Lawrence- Ashlee Thompson- Valerie Richards- Shelley Waggener- William White

ناشر: Roadside Attractions

تاریخ اکران : 17September , 2010

زمان فیلم : 100 دقیقه

زبان : انگلیسی

درجه سنی : R 

ژانر : درام، هیجانی، معمایی  

 

 

خلاصه داستان :  

دختری 17 ساله با نام "ری" مسئول نگهداری از دو خواهر و برادر کوچکترش و همچنین مادر پریشان حالشان در شرایط بسیار بد اقتصادی است. در همین احوالات خبر میرسد که پدرشان که به قید وثیقه از زندان آزاد شده فرار کرده و اگر تا 1 هفته باز نگردد آنها به خاطر جبران پول وثیقه از خانه یشان که شاید تنها دارایی آنهاست اخراج خواهند شد. 

 

 

درباره فیلم: 

 

قهرمانانی که در فیلم استخوان زمستان مرا تحت تاثیر خود قرار داده اند شخصیت های برون گرایی نیستند، مغرورانه راه نمی روند و پیش خود فکر نمی کنند که انسان های مهمی هستند. آنها از قدرتی جادویی و خارق العاده برخوردار نیستند. قهرمانان من انسان هایی معمولی هستند که تنها به موقعیتی که در آن قرار گرفته اند واکنش نشان می دهند.  "ری دالی" واقعا یک قهرمان است. 

دختری که تنها 17 سال دارد مسئول نگهداری و مواظبت از خواهر و برادر کوچکش و گرداندن و امور خانه است.  مادر این دختر تقریبا تمام طول روز را پریشان حال و بدون اینکه کوچکترین کمکی به دخترش بکند تنها یک گوشه می نشیند. پدرش هم که قبلا در به جرم قاچاق در زندان بوده اکنون ناپدید شده. او سعی می کند تا از بچه ها نگهداری کند، تربیتشان کند و برایشان غذا فراهم کند. این دختر سعی می کند از امکانات و تسهیلات سازمان تامین اجتماعی کمال استفاده را ببرد و در این بین به کمک های همسایگانش نیز بسیار امیدوار است. بچه ها نیز مثل تمام کودکان سالم دیگر بسیار شیطان، شاد، بازیگوش و عاشق بازی هستند و هنوز یاد نگرفته اند که محرومیت چیست و چه می تواند باشد. 

فیلم "استخوان زمستان" ساخته "دبرا گرانیک"، دنیایی سرد و مایوس کننده اقتصادی را پیش چشمان ما قرار میدهد. این فیلم که تاکنون جوایز چندین جشنواره بین المللی را از آن خود کرده، در لوکیشن و مکان هایی کاملا در خور مضمون فیلم ساخته شده و در زیر پوست جامعه ای فرو می رود که مدتهاست طرد شده. فیلم مانند این می ماند که عکس های واکر اوانس (عکاس بسیار مشهور امریکایی 1903-1975) از روستا های  افسرده و پریشان حال آن روز ها، اینک به زمان حال آورده شده باشند. در "استخوان زمستان" سوال بی جواب ما این است که چگونه ری دالی، دختر 17 ساله فیلم در این دنیا بزرگ و تربیت شده و قدرت، استقامت و اتکاء به نفس خود را بدست آورده است.  

بعد از مدتی کوتاه کلانتر بله سراغ "ری" می آید  و می گوید که پدرشان جوزف که قبلا به قید وثیقه آزاد شده بود، خودش را برای برگزاری دادگاه نرسانده و فرار کرده و اکنون آنها باید هزینه و وثیقه آزادی وی  را پرداخت کنند. او به آنها خاطر نشان می کند که اگر تا یک هفته جوزف خود را به قانون معرفی نکند خانه آنها که شاید تنها دارایی شان باشد به فروش گذاشته خواهد شد و این خانواده از خانه شان بیرون خواهند شد. ری در پاسخ به کلانتر می گوید که پدرم را حتما پیدا خواهم کرد و این کاری است که اکنون ری باید آن را هم انجام دهد. 

نقش کاراکتر "ری" را خانم جنیفر لارنس 19 ساله بازی کرده است. این فیلم، اولین نقش آفرینی  مهم این خانم می باشد و من تاکنون او را در فیلم دیگری ندیده بودم. البته شما جنیفر لارنس در فیلم آینده جودی فتستر نیز خواهید دید. جنیفر لارنس در این فیلم  نمایشی پر حرارت و پر انرزی با شجاعتی مثال زدنی از خود به نمایش می گذارد. او در فیلم هیچ گاه با حالتی غرور آمیز و نصیحت کننده صحبتی نمیکند، کسی را تهدید نمی کند و در اجرای تصمیماتش  سرسختانه به ایمان خودش تکیه می کند، حتی اگر کسی لایق این پشتکار و ایمان نباشد. او در صحنه ای به برادر کوچکش می گوید هیچ وقت از کسی چیزی نخواه تا وقتی که خودش بخواهد به تو بدهد. اما در فیلم می بینیم که پدر و مادر بچه ها زندگیشان را از ری طلب می کنند. واقعا چه کسی ری را بزرگ کرده؟ آیا او خودش، خودش را بزرگ کرده؟! چیزی که مشخص است این است که اینها چیزهایی نیستند که از پدر و مادرش آموخته باشد. 

تقریبا همه در منطقه می دانند که جوزف (پدر ری) در کار قاچاق دارو بوده ولی چیزی که کاملا مشخص است این است که این کار برای او پول چندانی به همراه نداشته. مثل اینکه او از غیر قانونی بودن یک شغل است که خوشش می آید و اینکه مشتریان او تنها کسانی هستند که با آنها احساس صمیمیت و راحتی می کند. سفرهای "ری" برای پیدا کردن پدرش او را به سمت عمویش هر چه بیشتر نزدیک تر می کند. عمویی که  در ازای دادن بهای زندگی  متحمل جراحات روحی عمیقی شده است. 

فیلمنامه "استخوان زمستان" نوشته آنه و گرانیک روسیلینی میباشد که بر اساس رمانی است از دنیل وودرل. در طی فیلم این سوال مطرح می شود که آیا پدر ری اصلا زنده است یا مرده؟  بعد از جستجو های فراوان و شواهد به نظر قابل قبول، ری به این نتیجه می رسد که پدرش مرده است ولی اگر جسدی در کار نباشد باز هم خانواده شان بی خانمان می شود و تمام اعضای خانواده بالاجبار از هم جدا خواهند شد.  او مسیرش را جهت جستجوی پدرش در سرزمین هایی ادامه می دهد که واقعا از نظر ویرانی چیزی از سرزمین های فیلم "جاده" (کرمک مک کارتی) کم ندارند. اگر چه در این سرزمین اتوموبیل، برق، کفش های ورزشی، آشپزخانه، سیگار و تلوزیون وجود دارند اما همه اینها چیزی شبیه آثاری باستانی هستند از دوران پر رونق و با شکوه گذشته به جای مانده اند. اگر می بینید وسایل اضافی و زائد در اطراف هر خانه ریخته و انباشته شده به خاطر این است که ساکنین آنها به انتهای خط رسیده اند. واقعا قدم یا گامی بعدی در زندگی آنها وجود ندارد. 

در "استخوان زمستان" خطر تبدیل شدن کاراکتر های داستان به کاریکاتورهایی تک بعدی بسیار بالا بود که خانم گرانیک به خوبی از عهده این کار هم بر آمده. فیلم او از بالا به مردم این سرزمین نگاه نمی کند بلکه به به میانشان می رود، با آنها زندگی می کند و از زیر پوستشان با ما سخن می گوید. مردم این سرزمین هم در جایگاهی مانند کاراکتر اصلی داستان قرار دارند و "ری" واقعا در جایگاه اجتماعی پایین تری از مردم سرزمین اش قرار ندارد. همه مثل هم هستند اما ری اندکی ناراحت تر. در دنیای پدر "ری" ، تمام انسان ها گناهکاران و مجرمانی هستند که بر مجرمی دیگر تکیه دارند یا با مجرمی دیگر معامله می کند، فعالیت های غیر قانونی و خلاف اصول اخلاقی دارند که باعث هر چه بیشتر آسیب پذیر شدن آنها در برابر خبرچین ها و انتخابات بین بد و بدتر می شود و همین امر است که آنها را انسان هایی همیشه مظنون جلوه می دهد که به هیچ کس و هیچ چیز نمی توانند اعتماد کنند. کلیشه رایج در فیلمی با این مضمون این است که انسان ها همیشه به محیط و انسان های خارج از زندگی خود مظنون هستند ولی اینبار در استخوان زمستان آنها به  انسان های داخل زندگی خود،  حتی اعضای خانواده خود شک دارند.


همان طور که سفر "ری" او را از شخصی به شخصی دیگر می رساند، فیلمساز وجه دیگری از انسانیتی آسیب دیده را در وجود شخصی دیگر به نمایش می گذارد. آنها هیچ گونه علاقه ای به زندگی و اتفاقات آن ندارند بلکه بازماندگان این حقیققت مشترک اما تلخ هستند که باید زندگی کنند. آیا آنها وقتی به "ری" نگاه می کنند دختری معصوم،  آسیب پذیر  و محتاج یک خانواده  را می بینند که در شرف بیرون رانده شدن از خانه و از دست دادن خانواده اش است؟! من فکر میکنم آنها با دیدن "ری" خطرات نیازهای زندگی خودشان از جمله داشتن یک سر پناه را می بینند و با خود می گویند بهتر است که ساکت بمانیم و و در را بر روی خود ببندیم! 

"استخوان زمستان" فیلمی است با تکیه بر کاراکتر "ری"، و تعدیل شده  با رفتار های  عمویش "تردراپ" که تنها به علت فوران حس نفرت و نه نبود انسانیت و اصول اخلاقی در وجودش پرخاشگرانه شده است. داستانی مانند این به راحتی می تواند در منجلاب نا امیدی فرو رود اما در عوض شجاعت و امید "ری" است که ما را حیران خود می کند. او چگونه می تواند اینطور باشد؟ هر چند که زندگی بعد از مدتی میتواند یک دلسردی و خلاء بزرگ باشد اما همه ما در ابتدای تولدمان با احساس امید و خوش بینی به این دنیا پای می گذاریمو باید بدانیم در هر شرایط بد و ناامید کننده ای معمولا تعداد انگشت شماری انسان خوب هم پیدا می شود.    

 

Winter\''s Bone (2010) 

 

Winter\''s Bone (2010) 

 

Winter\''s Bone (2010) 

 

Winter\''s Bone (2010) 

 

Winter\''s Bone (2010) 

 

Winter\''s Bone (2010) 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد