متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

باران به شهر راز رسید






وای ؛ باران باران

شیشه ی پنجره را بَاران شست.

از دل من اما ،

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ ،

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای باران باران

پرمرغان نگاهم را شست.
                     «حمید مصدق»

نظرات 4 + ارسال نظر
pashmakoo سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 10:54 ق.ظ http://pashmakoo.blogsky.com

همشهری راز اون شهر نیست آخه چه فایده
میدونی که منظورم چیه؟
راز با راض چه فرقی داره مگه؟

فرقی ندارن
دوتاشون گلن

آغازی دیگر سه‌شنبه 17 آبان 1390 ساعت 05:43 ب.ظ http://start2.blogsky.com

باران باران...

حسین رضایی یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 01:58 ب.ظ http://hosseinrezaei.ir

سلام آقا مجتبی
عجب شعر زیبایی بود و عجب عکسی
منم آپ شدم
سر بهمون بزنی هاااااااااااااااااا

تاراس یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 07:00 ب.ظ

این شعر فوق العاده ست ممنون.

خواهش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد