لحظه ای تامل... لحظه ای درنگ... در واپسین لحظات دیدار چشمان قشنگت... در غروبی سرد و اندوهگین... می دانستم آخرین دیدار است... از خدا طلب خواب می کردم در آن لحظه... و چه دردناک آرامشم بر هم خورد... لحظه ای به انصاف خدا هم شک کردم... اما می دانم او هم به مانند من در سردی چشمانت مبهوت مانده بود...
خداوندا چه کسی در خواب رفت... دل من یا چشمان زیبا و سرد او ...
دنیا در خواب رفت ....