بی ترانه "تر" ین لحضات عمرم را بی حاصل "تر" گذرانم.
در پی "تر" هایی که فقط رویاهایشان را از دشت تفکراتم می گذراندم.
نمی دانم چرا در خود گم میشدم بی هدف و مجهول و نادان.
.
.
.
حال فهمیدم رویای "تر" ها مرا از خود و حالم بی خود "تر" میکرد.
چنانکه یادم میرفتم "تر" ها با یافتن و جستجو نمایان میشوند.
یعنی واقعا فهمیده ام؟