درود من هم بارها شده که خسته و بی حوصله شده ام. یک بار هم وبلاگم را حذف کردم. ولی بعدا پشیمون شده ام. چند سال بعد وقتی آرشیو وبلاگ را می خونید خاطرات زیادی زنده میشه.
درود بر شما درسته.. بخاطر همین وبلاگ نویس شدم چون تمام نوشته های کاغذ ام رو پاره کردم
درود
من هم بارها شده که خسته و بی حوصله شده ام. یک بار هم وبلاگم را حذف کردم. ولی بعدا پشیمون شده ام.
چند سال بعد وقتی آرشیو وبلاگ را می خونید خاطرات زیادی زنده میشه.
درود بر شما
درسته.. بخاطر همین وبلاگ نویس شدم
چون تمام نوشته های کاغذ ام رو پاره کردم
بدجنس بدجنس بدجنس

خوب نده رمزو انگار میخوام بخورمش....
منم یه چیز رمزدار مینویسم نمیذارم بخونیش
بزار... من رمز شکن دارم
سلام
خیلی کارا مثل حذف پست یا ویرایش اون
بگویید با نوشته های مغزمان چه کنیم
البته شاید فراموشی
والا خودم ام نمیدونم
فعلا که می نویسم... تا بعد ببینم چی میشه
وبلاگت سکوت کرد.حالش را درک می کنم
حالش بی تحملی این روزاست.