خسرو شکیبایی : مردم منو میدیدن میگفتن مخش تکون خورده . ولی من به
مامانم میگفتم من دلم تکون خورده نه مخم. مادرم میگفت گور بابای مخ، تو دلت قد صدتا
مخ می ارزه، به خدا گفت ، به همین زمین قسم گفت ...
اندیشه فولادوند : مادرت
نپرسید عاشق کی شدی ؟ نپرسید اسمش چیه ؟
خسرو شکیبایی : مادرا که از آدم چیزی
نمیپرسن . همه چیو خودشون میدونن ...
سلام
متن قشنگی را گذاشتی
مادرها نمی پرسن می فهمن ولی کاش می پرسیدن
نپرسیدن که بهتره
سلام
این دیالوگ چه فیلمی بود؟
ستاره بود، است، می شود