متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

روی پرده سینمای جهان ( Somewhereـــ جایی)+عکس

 

 

Somewhere (2010) - Movie Poster 

 

 

عوامل فیلم: 

ژانر : درام

کارگردان : سوفیا کاپولا

نویسنده : سوفیا کاپولا

بازیگران :Stephen Dorff- Elle Fanning- Chris Pontius- Michelle Monaghan

ناشر: Focus Features

تاریخ اکران : 2 ژانویه 2011 (امریکا)

زمان فیلم : 97 دقیقه

زبان : انگلیسی

درجه سنی : R  

  

خلاصه داستان :  

یک خودروی فراری مشکی در بخشی از بزرگراهی در کالیفرنیا همینطور دور خود می چرخد و گرد و خاک به راه می اندازد.بعد می ایستد.مردی از آن بیرون می آید، دور ماشین می چرخد و بی آنکه کلمه ای بر زبان بیاورد، این سئوال را مطرح می کند که « من کجا هستم ؟»عنوان فیلم به نوعی پاسخ این سوال است، هر چند معنی آن الزاماٌ به مکانی جغرافیایی مربوط نمی شود. آن مرد جانی مارکو( استیون دورف ) است که حتی نام زنهایی را که با آنهاست به خاطر نمی آورد... 

 

 

درباره فیلم:  

 

جایی ساخته ی سوفیا کاپولا  فیلم سوزناک آرامی است.نویسنده و کارگردان همیشه  تیزبین با جابه جایی هتل توکیو با شاتومارمون  در بورلی هیلز استعدادش در باب بررسی شرایط تراژیک- کمیک و درک ظریف از حزن و اندوه را با به تصویر کشیدن حساب شده ی شمایلی از هنرپیشه ی سردرگم به معرض نمایش می گذارد.ماجراهای مربوط چنین شخصیتی که همیشه صبح روز بعد غرق در پشیمانی از کرده های شب گذشته است و نقش آفرینی قدرتمند استیون دورف تکیه کرده، به حتم به مذاق.آنهایی که خواهان داستانهایی چندلایه و جنبه های عاطفی گل درشت هستند، خودش نخواهد آمد اما فوکس فیچرز خواهد توانست توجه جمع کوچکی از مخاطبان نکته سنج را که مایلند با طول موج ظریف فیلم همراه شوند، به فیلم خود جلب کند.

حالا بعد از واکنش های ضد و نقیض به فیلم تاریخی سرخوشانه ی ماری آنتوانت، شاید فیلم جایی به نوعی عقب نشینی از سوی کاپولا تعبیر شود، که درباره سراغ مینی مالیسم دمدمی مزاج فیلم موفقش یعنی سرگشته در ترجمه رفته است.جایی بیشتر از آنکه نشانی از پیشرفت تکنیک های کارگردانی کاپولا داشته باشد، از آنها حکایت دارد و شاید مخالفانش باقی ماندن او در منطقه ای امن و بازگشت اش به حبابی از خودانگاری و استفاده از امتیازات طبقاتی اش را به باد انتقاد بگیرند.اگر فیلم های او تا این حد به طرز منسجی آرام بخش نبود، شاید چنین اتهاماتی متقاعدکننده تر به نظر می رسید.کاپولا با هر فیلم خود مجموعه آثاری با جذابیتی پایدار در باب پشت پرده ی زندگی چهره های مشهور را غنی تر می سازد.میل اصلی کاپولا نمایش ملال و بیگانگی پنهان در پشت پر سونای بسیاری از چهره های جنجالی است و اینکه با دیدی کمیک و دراماتیک به بررسی مواردی از این دست بپردازند.باید اذعان داشت که او این کار را با سهولت و مهارتی مثال زدنی انجام می دهد.


جایی با تک برداشتی ایستا شروع می شود، یک خودروی فراری مشکی در بخشی از بزرگراهی در کالیفرنیا همینطور دور خود می چرخد و گرد و خاک به راه می اندازد.بعد می ایستد.مردی از آن بیرون می آید، دور ماشین می چرخد و بی آنکه کلمه ای بر زبان بیاورد، این سئوال را مطرح می کند که « من کجا هستم ؟»عنوان فیلم به نوعی پاسخ این سوال است، هر چند معنی آن الزاماٌ به مکانی جغرافیایی مربوط نمی شود.

آن مرد جانی مارکو( استیون دورف ) است که حتی نام زنهایی را که با آنهاست به خاطر نمی آورد.به همین خاطر وقتی دختر یازده ساله اش نزد او می آید، ماجرا شکلی کنایی به خود می گیرد.اما این دو به خوبی با هم کنار می آیند و کلئو هم به مرور برای خود جایی در برنامه ی روزمره ی زندگی پدر بازمی کند.جانی دخترش را به هر جا که می رود، می برد از جمله به افتتاحیه ی فیلم تازه اش در ایتالیا که طی اقامت آنها در هتلی لوکس در این کشور، فیلم به طرز شیطنت آمیزی بر این نکته تاکید می ورزد که هر کجا که بروی ، هتل ها کم و بیش شبیه بهم هستند، ترکیبی از شنا در استخر، بی خوابی و سفارش غذا یا نوشیدنی در نیمه های شب.


وقتی جانی و کلئو در طی سفر از نظر عاطفی به یکدیگر نزدیک می شوند، فیلم با زیرکی از تحمیل هر نوع تحول آشکار به این رابطه شانه خالی می کند و دختر را به کاتالیزوری برای رستگاری پدرش تبدیل نمی کند.با وجود این بعد از هزارمین مورد از بی توجهی جانی، لحظه ای در فیلم هست که تمامی نکته های لازم درباره ی بلوغ کلئو ، مسئولیت پذیری جانی و حس بربادرفتگی در زندگی های هالیوودی را گوشزد می کند.

در جایی اتفاق چندانی نمی افتد اما همانطور که در بررسی تنبلی جایی برای تنبلی نیست، فیلم هم نیازمند تماشاگری با حوصله است تا با قاب بندیهای سرشار از جزئیات فیلم و ترتیب دقیق صحنه ها و موتیف ها در آن دقت کند.از منظر روایی، کاپولا تا به امروز این قدر گزیده گو نبوده، فیلم در محدوده ی زمانی کوتاهی می گذرد و تمام رویدادهای آن در زمان حال آن رخ می دهد.به این ترتیب است که فیلم به تماشاگر اطمینان می کند تا خود او بدون استفاده از ارائه ی توضیح یا فلاش بک خاصی به دوره ی نه چندان موفق بازیگری جانی و ازدواج شکست خورده او پی ببرد.مزیت اصلی این شیوه هم این است که ما رابطه ی بسیار صمیمانه با شخصیت برقرار کنیم، که این امر به واسطه حضور طلایی دو رف امکان پذیر می شود که در تمامی قاب های فیلم حاضر است و ثابت می کند که همیشه بازیگر با استعدادی بوده و آن طور که باید و شاید دیده نشده است.کاپولا هم که از عهده ی امر محال فیلمبرداری در شاتومارمون به خوبی برآمده، او به همراه دوربین تیزپای فیلمبرداری اش در گوشه و کنار مخفیگاه سرشناس هالیوودی ها چرخ می زند تا هم زیبایی و هم انزوای آن را ستایش کند.


 

منتقد : جاستین کنگ (ورایتی)

تهیه، تلخیص و تنظیم : سایت نقد فارسی 

  

 

 Somewhere (2010) 

 

Somewhere (2010) 

 

Somewhere (2010) 

 

Somewhere (2010) 

 

Somewhere (2010) 

 

Somewhere (2010) 

 

Somewhere (2010) 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد