در تفکرات غم دیده ام نشانی از بوی حق نمی بینم. پیرامونم سرشار از دروغ شده. حتی ثانیه ها هم به دقیقه ها دروغ می گویند تا مبادا گذر زمان بر دلهای بی روح مردمان حس شود.
آه که چه سرد می گذریم از خلای که بر پیکر بی جانمان می گذرد و دم نمیزنیم.
نمی دانم شاید خود به خود دروغ می دهم به خود.
اما زمانی که نگاهم را به دور دستها می اندازم جز سیاهی و تیرگی نمی بینم.
دستها سرد و نگاهها مجهول... دلها سرد و افکار ننگ... همه از برای خود... به هر قیمتی... حتی به قیمت ریا و دورغ... و یا........
سلام متاسفانه دروغ زیاد شده. ولی هنوز میشه امیدوار بود چون خدا هنوز به ما امیدوارست.
چقدر پست جدید چه سرعتی
شاد باشین
سلام
اگه امید نبود که میپوسیدم
مرسی سر زدی جان
فصل امتحاناته من حتی وقت ندارم مطالب قشنگتو بخونم
امتحانات واجب تره جانم