متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

متولد مهر (دخمه ای برای همدلی)

"خرد" از آن کسی است که بیاندیشد.

جشن های ایرانی ــــ جشن های دی ماه

 

 

 

 

جشن دیگان خجسته باد

  

 خرم روز

 

هرمزد روز از دی ماه برابر با 1 دی در گاهشماری ایرانی

از گرامی ترین روزهای ایرانیان به نام «خرم روز» یا «خور روز»(خورشید روز) یا جشن «نود روز»(90 روز تا نوروز)

آغاز سال نو در برخی از تقویم های ایران باستان که هنوز نیز در پامیر و بدخشان بکار گرفته می شود.
دیده شدن خورشید در این روز نه تنها «زایش خورشید» را نوید می دهد، بلکه آغاز روز، ماه، و فصل و سال جدید نیز بوده است.

همچنین هنگام جشنی به نام «آب نو» در آذربایجان همراه با تعویض آب ِآب انبارها با آب ِتازه همراه با مراسمی همگانی. 

 

 

 

بازار

 

سپندارمَذ روز از دی ماه برابر با 5 دی در گاهشماری ایرانی

جشنی همراه با بازار عمومی در سُغد باستان. 

 

  

 

جشن دیگان  

 

دی به آذر روز از دی ماه برابر با 8 دی در گاهشماری ایرانی

واژه ی دی که در اوستا «دتهوش»(Dathush) یا «دزوه»(Daz-vah) می باشد به معنی دادار یا آفریننده و آفریدگار است که همیشه به مانند صفتی برای اهورامزدا آورده شده است.
واژه ی «دی» از مصدر «دا» آمده است که در اوستا و فارسی هخامنشی (پارسی باستان) و سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن، و بخشیدن، است.
در پهلوی «داتن»(Datan) و در فارسی «دادن» شده است و «داتر»(Dater) که در پهلوی «داتار» و در فارسی «دادار» یا آفریدگار گفته می شود و در خود اوستا در آفرینگان گاهنبار بند 11 صفت دتهوش برای دهمین ماه سال بکار رفته است.

ابوریحان بیرونی درباره ی «دی» می گوید :

«... دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هر کس که می خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه می رفت و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با برزگران می نشست و در یک سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت : من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه ...»

چهار جشن منسوب به «دی» یا «دادار»(خداوند - هرمزد) :

1- اورمزد و دی ماه در نخستین روز دی ماه
2- دی بآذر و دی ماه در هشتمین روز دی ماه
3- دی بمهر و دی ماه پانزدهمین روز دی ماه
4- دی بدین و دی ماه بیست و سومین روز دی ماه

که «کوشیار گیلانی» در «زیج جامع» این روزها را «دی جشن» می نامد. 

 

  

سیرسور   

  

 

گوش روز از دی ماه برابر با 14 دی در گاهشماری ایرانی

جشنی در گوش روز از دی ماه برگزار می شده است به نام «سیرسور» که در این روز ویژه، همراه با غذا سیر می خوردند یا آن را در میان گوشت نهاده و می پختند و بر این باور داشتند که خوردن این غذاها زیان های دیوها را دور می کند.
نیز روز غلبه ی دیوان بر جمشیدشاه و کشته شدن وی در روایت های ایرانی، که در شاهنامه ی فردوسی هم آمده است که پدیده ی گوشت خواری پس از جمشید رواج پیدا کرده.

در زین الاخبار نیز در این باره آمده است :

«... سنت بر آن بود که در این روز از خوردن چربی خودداری کنند ...»

در برهان قاطع نیز می خوانیم :

«... در این روز فارسیان عید کنند و جشن سازند و در این روز گوشت و سیر برادر پیاز خورند و گویند که خوردن آن ایمن بودن از مس جن است و جن گرفته را از آن دهند. نیک است در این روز فرزند به مکتب دادن پیشه و صنعت آموختن.» 

 

  

جشن تبیکان  

 

دی به مهر روز از دی ماه برابر با 15 دی در گاهشماری ایرانی

جشنی همراه با ساخت تندیس ها و پیکره هایی به شکل انسان با گل یا خمیر که در پشت بام ها قرار می دادند و گاه آن ها را می سوزاندند.
در باور مردم این کار برای از بین بردن موجودات آزار رسان بوده است.
در برخی متون از این جشن به نام «تبیکان» یا «بتیکان» نام برده شده است که به احتمال شکل تغییر یافته ی «دیبگان» است.

همچنین در بامداد این روز سیب خورده و نرگس می بوییدند و با فرا رسیدن شامگاه سنبل بر آتش می نهادند و بر این باور داشتند که با این کار سراسر سال را آسوده و دور از فقر و خشکسالی خواهند بود. 

 

 

 

درامزینان   

  

 

مهر روز از دی ماه برابر با 16 دی در گاهشماری ایرانی

جشنی به نام «درامزینان» یا «کاکتل» یا «کاکثل» در متون ایرانی که جشنی بسیار کهن و اسطوره ای و ناشناخته است که نام های گوناگون آن ارتباط با «درفش کاویان» و «گاو کتل» یا «گاو درفش» را نشان می دهد.
در این روایت ها «فریدون» نیز جایگاه شاخصی دارد و می دانیم که در باورهای کهن، پیوندهای بسیاری میان فریدون و گاو وجود دارد.(مانند پرورش فریدون توسط «گاو پُرمایه» یا «گاو بَرمایه» و گرزه ی «گاو سر» فریدون)

گونه های مختلف نام های کهن، نشانه ی دیرینگی ِاین آیین و فراموش شدن شکل اصلی نام آن است.

این روز احتمالا در پیوند با دیده شدن صورت فلکی «گاو» یا «ثور» نیز بوده است. 

 

  

کوسه گلدی

 

در نیمه ی زمستان، چوپانان و دامداران مناطق مرکزی ایران مراسمی به نام «کوسه گلدی» برگزار می کنند.

در این مراسم یک نفر نقش کوسه را بازی می کند و لباس قرمز و پوستینی به تن کرده، کلاه ویژه ی قرمز رنگی به سر می گذارد و تنبک زنان و رقص کنان به در خانه های دامداران رفته و با خواندن آواز از صاحب خانه ها، گردو و بادام هدیه می گیرد.
 

 

منبع: سایت آریا بوم 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
آغازی دیگر شنبه 11 دی 1389 ساعت 01:45 ب.ظ http://start2.blogsky.com

تمام این جشن ها فقط در یک ماه بوده ولی دیگه هیچ اثری از این شادی ها و سنت ها وجود نداره و فقط شده ....
هیچی نگم بهتره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد